فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 115

صفحه 115

ص:114


1- 1 . موسی بیدج؛ بادخانه من است گنجشک بهانه؛ شعر امروز فلسطین، نشر قصیده سرا و امید ایرانیان، 1381، صص62و63 .

وجب به وجب خاک های فلسطین من، بوی پر جبرئیل می دهد؛ قدمگاه پیامبران بوده است روزی؛ دریغا که بزمگاه نمرود شود و رزمگاه فرعون!

ما برخواهیم خاست

برخیز الخلیل! برخیز رام الله! ما نواده های معراجیم و سرزمین پدری مان را معامله نخواهیم کرد. در خانه هایمان، عطر ابراهیم(ع)  وزیده است. در باغ هایمان، صدای مسیح(ع) است که می آید. در کوچه هایمان، جای پای رنج های موسی(ع)  است که نقش بسته است.

تا ما هستیم، فلسطین هست؛ مگر ما را بکشند که فلسطین بمیرد!

ما برخواهیم خاست و فلسطین را بر نقشه دنیا ترسیم خواهیم کرد.

درد جهانی

محمدعلی کعبی

خورشید چشم هایش، دوردست ها را روشن کرده، و بر تمام زوایای مبهم، روشنگرانه تابیده بود. حالا مردی که می گویند از نسل آنهایی است که در هر قرن فقط یک بار متولد می شود، روی صندلی سفیدش، _ با تمام ابهتش نشسته است و چشم هایش، _ تیزتر از همیشه، به نقطه ای دور خیره می ماند.

مرد، و شاید تنها مرد، لب می گشاید و فضا آکنده از بوی گل لاله می شود و در نقطه دیگری از جهان، در رگ هایی که سخت تشنه اند، خون تزریق می شود.

مرد و شاید تنها مرد، تبرش را بر می دارد و به سوی هُبَل می رود.

چشم های آتشین هُبل که هر روز قربانیانش را از زیر سایه مسیح بیرون می کشند، سخت هراسناک است. مرد، تبرش را بلند می کند و تا مغز تل آویو، بر سر بت جاهلیت سکوت می کوبد و زخمی را که ناحیه خاصی را دردآلود کرده بود، جهانی اعلام می کند.

حالا شهر به شهر، دیوار به دیوار، پنجره به پنجره ات، ای دنیا، حداقل برای یک روز هم شده به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه