فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 133

صفحه 133

ص:132

آویخته به شاخه شعر حافظ

نزهت بادی

حافظ، چون نی لبکی است که گویی بر لبان خداوند نشسته و آهنگ دلنشین کلام او را می نوازد.

اگر او را لسان الغیب می نامند، بدین سبب است که وجودش را از خود خالی کرده تا صدای نجوای خدا در او بپیچد؛ وگرنه کدام شاعر را دیده ای که پای در زمین داشته باشد و زبان به وصف عالم معنا باز کند؟!

آن کس که دست و پای در غل و زنجیر تمناهای دنیوی دارد، کجا می تواند پر و بال در ساحت قدس ربانی بگشاید و زمزمه های محرمانه آسمانیان را برای زمینیان بسُراید؟!

شعر حافظ، نیایش است؛ رابطه ای در سکوت و خلوت؛

مگر نه اینکه صدا در سکوت به گوش می رسد و نور در تاریکی دیده می شود؟!

حافظ، از همهمه و سر و صدای بیرون و درون هستی اش بریده است تا فقط صدای آواز خدا را بشنود و آن گاه آن را برای گمشدگان در هیاهوی دنیا، تکرار کند.

آن همه اشتیاق و طلب که مردمان برای تفأل به دیوان حافظ دارند، از نیاز مردم به گفت وگو با خدا برمی آید و چون دستشان از دامان خلوت و نیایش با حق کوتاه است، به درخت شعر حافظ می آویزند تا نسیم کلمات، آنها را تا محراب راز و نیاز و دعا ببرد.

شاعر شاعران جهان

حسین امیری

بر چلیپای زلف معشوقان مشرق زمین و پیشانی ماه بلند آسمانم، شعر تو را به نستعلیق و معلا نوشته ام.

بر قهوه خانه خاطراتم پرده ای زدم که صورت خیال تو، شاه بیت نقوش آن است.

پرده ای زده ام قهوه خانه خاطراتم را که صورت خیال تو، شاه بیت نقوش آن است.

ای شاعر شاعران جهان، کدامین نقش در عالم تصویر، به پای نقش های شعر تو می رسد؟!

چه کسی جز تو می تواند نقش عالم معنا را بر زمین خیال رسم کند؟!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه