فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 135

صفحه 135

ص:134

گلگشت شگفتی است حافظ! امروز، آواز هر قناری، بوی فال می دهد و امید.

در دستان هر قاصدکی، پیغامی از جانب دوست می درخشد و خستگان را نوید می بخشد.

«ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد»

«مجلس انس»

حافظ، تو را به «مجلس انس»ی می برد که یک سو ساقی نشسته است و دیگر سو ندیمی نیک نام.

«عشق بازی و جوانی و شراب لعل فام ***  مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام

ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن ***  هم نشین نیک کردار و ندیم نیک نام»

اصلاً خودِ حافظ، مجلس انس است و...

«حافظ»، پیش از اینکه ما بشناسیمش، عاشق بوده.

«عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست ***  دیرگاه ست کزین جام هلالی مستم»

و این آتش عشق، با تربت او گره خورده است.

«بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر ***  کز آتش درونم دود از کفن برآید»

و دستِ آخر _ بعد از این همه سوختن در عاشقی و جانب وفا نگه داشتن _ شرمنده کم خدمتی خویش است.

«چگونه سر زِ خجالت برآورم بَرِ دوست ***  که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم»

جذبه شعر حافظ

معصومه زارع

برای ما که با سخن دلنشین و نگاه عمیق تو انس گرفته ایم، حال و هوای قاصدک ها را داری. نخست باید فاتحه ای خواند، چشم را بست و دل به صداقتت سپرد؛ آن گاه، قاصدک شعرت را فهمید که آمده و زمزمه اش را آغاز کرده است. گاه، باز می داری و گاه راه می نمایی و از ندانسته ها سخن می گویی.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه