فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 141

صفحه 141

ص:140

افطارمان سرازیر می کرد، برای سحرهایش که نجوای صمیمی خالق در لحظه هایش شناور بود، برای شب های بی مانند قَدرش که جان های سالک را در عشق ازلی محبوب ذوب می نمود؛ ولی می توان با حلاوتی که در کام ایمان مان ریخته، به تمام ماه هایمان رنگ خلوص و بندگی بزنیم. رمضان، در کلاس ماندگار انسان سازی اش، چشمه جوشان معرفتی جاری ساخت هاست که در آن می توان تا همیشه، غبارهای گناه را از تنِ باطن شست وشو داد و در برابر آفتاب درخشان ایمان آویخت؛ اگر خود، گوهر وجود خویش را یافته باشیم!

عید رمضان

بهزاد پودات

«عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت ***  صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت»

دلم برای شب های استجابت دعا تنگ می شود؛ برای قرآن به سر گرفتن ها و الغوث الغوث گفتن های شب قدر.

دلم برای سحری خوردن ها و افطاری خوردن ها تنگ می شود؛ دلم برای ربنا گفتن های موقع افطار و اذان تنگ می شود. رمضان رفت و عطر و بوی قرآن را با خودش برد؛ قرآن خواندن هایی که ثواب چند برابر داشت.

ولی خدا را شکر که سربلند از امتحان بیرون آمدیم. صد شکر که به عید رمضان رسیدیم و صد حیف که آن روزها و لحظه ها و دقیقه ها و ثانیه ها گذشت.

خدایا! آنچه در توانمان بود، انجام دادیم. به فضل و کرمت از ما بپذیر!

عید صالحان

حس می کنم سبک شده ام؛ یک ماه پرواز در باغ ملکوت، یک ماه شست وشوی روح، یک ماه در محضر دوست بودن، شرایط پرواز را مهیا کرده است.

حس می کنم خودم را می فهمم و خودم را پیدا کرده ام.

امروز، روز عیدی است که صالحان، چشم به راهش بودند؛ روز عید فطر؛ روز رهایی از همه رذایل و پلیدی ها.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه