فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 144

صفحه 144

ص:143

در باغ های تکاپو

بهار، طراوت جان توست، وقتی کوچه باغ های تلاش و تکاپو را قدم می زنی و کفش های امیدوارت، خاک را نهال نور می کارد. پنجره، قلب پر تپش توست، آن گاه که دشت های رها شده در سیاهی را با تار و پود جانت، روشنگری می کنی.

تو را دیده ام؛ در جاده های مبارکِ دانش و آگاهی، در خیابان های ارجمند هنر، در میدان های باشکوه قهرمانی، و پشتکار بی نظیرت را بالیده ام. مادران وطن، عزم بلندت را افتخار می کنند.

قلب اگر کور باشد

نزهت بادی

دنیا، تماشاگه راز است و راز را با چشم نمی توان دریافت.

آن دنیایی که چشم همه را به خود خیره کرده و مردمان را مسحور خویش نموده، فقط یک برهوت است که تو را توفیق ندیدن آن داده اند.

بهشت، در هستی توست؛ در هزار توی دلت که به منبع لم یزل نور، روشن است.

دل اگر تاریک باشد، هزار چراغ الوان و نئون، نمی تواند وجود آدمی را روشن کند.

قلب اگر کور باشد، هیچ دیده ای نمی تواند لطف و زیبایی هستی را ببیند.

آدمی، رویین تن هم که باشد، شیطان می تواند چشم هایش را نشانه بگیرد.

نهایت کمال انسان در این است که از همه چیز جز خدا چشم بپوشد و بر خواسته هایش دیده فرو ببندد.

پس چه جای افسوس و حسرت که چشم های تو را به روی دنیا بسته اند؛ تو به پنجره علاقه  بیندیش که باز است و چراغ رابطه که روشن است.

عشق، راز است؛ راز رسیدن به خدا.

و خدا را با چشم نمی توان یافت؛ او را دل های شکسته منزل است، نه دیده های باز!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه