فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 33

صفحه 33

ص:32

علی را با محمد نسبتی است؛ چنان که جان را با جانان؛ آفتاب را با روز.

علی بی محمد و محمد بی علی، در ذهن هستی نمی گنجد.

آن روز، رسول اللّه(ص)، پرده از عهدی ازلی برداشت؛ وگرنه حقیقت هستی را چه نیاز به عقدها و عهدهاست. علی(ع)  خود محمد(ص)بود؛ از همان روز که آسمان آفریده شد. ستاره ها را خواند و دست در دست یکدیگرشان گذاشت. ابر و باد را برادر خواند و خاک و آب را.

کهکشان را سکوتی مبهم فرا گرفت؛ چه کسی آفتاب تر از علی، چه کسی محمدتر از علی برای برادری محمد بود؛ آن هنگام که ستاره ها سو سو زنان دنبال برادر محمد می گشتند؟!

ما، برادران عهدبسته مدینه ایم

از خویشتن گذشتگان مدینه النبی را چه افتاده؟! برادران آن روز را چه شده که دست هایشان آلوده تفرقه است و پیشانی شان پشیمان پریشانی؟

اسلام، عقدی ست بسته میان امت محمد(ص)، تا صدایشان یکی باشد و قدرتشان دو تا.

چه افتاده است که این چنین پریشانند امت رسول؛ چون گیسوی سنبلان خزان؟ کی می شود که میوه وحدت را بچینیم و سیب درخت قامت اتحاد را؟ آن خطاط اول و آخر، سیاه مشق زندگیمان را دست در دست هم نوشت و واژه های برادری مان را بر صحیفه مدینه النبی نگاشت. ما عهد بسته اخوت مدینه ایم؛ ساکنان کوچه های باور محمد(ص). ما دستان علی(ع) و محمدیم که روزی از روزها به هم رسیده ایم و تا ابد با هم خواهیم ماند. ما برادران عهدبسته مسجدالنبی هستیم.

برادر شوید

محمد علی روزبهانی

مردان حجاز شانه به شانه هم ایستاده اند و نبی رحمت است که آنها را می نگرد. مهاجر و انصار تشنه کلامی دیگرند. نبی رحمت، روزهای فرا رو را دیده است. نگران است؛ نهال نوپایی که هنوز محتاج آبیاری ست. نهضتی که از مکّه برخاسته، اکنون در مدینه به ثمر نشسته و نشو و نما می یابد؛ هر روز شاخه بر شاخه اش افزوده می شود و این شکوفه های اسلام است که فضای شهر را عطرآگین کرده است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه