فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 57

صفحه 57

ص:56


1- 1 . اسراء: 1.
2- 2 . نجم: 7، 8 و 9.

با حقیقت دل خویش، آیات جلال را دیده ای و در اعماق قلب خویش سوره های جلال را شنیده ای. اینک گسل های میان ظاهر و باطن، پر شده اند و میان صورت و معنا حجابی نیست.

نگاه تو، پر از چشمه های نور است و شهد حکمت از زبانت می چکد.

به آسمان رفته ای تا عشق را به زمین بیاوری، تا صلح را به زمین بیاوری، تا شادی را به زمین بیاوری.

از آستین ات، صلوات تراوش می کند. فوج فوج معنویت با تو آمده است.

بوی بهشت را با خود آورده ای تا از جهنم دنیای ما، آرمان شهر انسانیت بسازی و به آدمیان بیاموزی که «توحید»، بهترین معنای زندگی است.

تا سدره المنتهی

سیدمحمود طاهری

... گاهی از هیاهوها و بی مهری های مردمان به تنگ می آمد و حضور در میان خاکیان، برایش دلگیر کننده می شد. چاره ای نداشت که رسالتش را به پایان برساند؛ اما شوق پرواز تا عرش خدا را چه باید می کرد؛ نیاز به عروج تا دیدار پروردگار و نیاز به خلوتی عاشقانه با خدا؟

و سرانجام، عروجش آغاز شد؛ از مکه تا قدس و از قدس تا سدره المنتهی؛ تا آنجا که جبرئیل از همراهی با او باز ماند و اگر قدمی فراتر می گذاشت، پرش می سوخت:

«گفت جبریلا بپر اندر پی ام ***  گفت رو رو من حریف تو نیم»

«اگر بند انگشت برتر پرم ***  فروغ تجلی بسوزد پرم»

اما آن رسول یگانه(ص)در آن خلوت رازآلودش با محبوب، چه دید و چه گفت و چه شنید، کسی نمی داند.

«یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان ***  دل شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنید»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه