فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 6

صفحه 6

ص:5

الهی! گنه کارم، ولی هرگز به درگاهت دشمنی نکرده ام؛ نافرمانی ات کرده ام، ولی هرگز یاد تو را از دل بیرون نبرده ام.

یا لطیف! بی پناهی و تنهایی، سخت مرا احاطه کرده؛ آیا تو بی پناهی را که به تو روی آورده و ندای «یا رب یا رب» سر داده است، ناامید می گذاری اش؟!

خدایا! امتداد نگاهم به سوی مشرق مهربانی تو کشیده شده و دستان لرزانم، به عجز و التماس و نیاز به درگاهت بلند شده تا مشمول رحمت و لطف و کرامت تو شود.

یا دافع النقم! مرا از گرداب ویران کننده غفلت و عصیان رهایی بخش!

ای واقف از حال زار من؛ ای باخبر از تنهایی و درماندگی من، مگذار روزهایم جز با یاد تو طلوع کند و شب هایم جز به نیایش و راز و نیاز تو بگذرند! مگذار پرنده احساسم، توفان زده غفلت و بی خبری شود!

«یا سرور العارفین»

سید محمدصادق میرقیصری

خدایا!

آن گاه که پستی های دنیا، آتش شهوت را در درونم شعله ور می کند، دیگر هیچ نمی فهمم؛ اراده ام سست می شود؛ از خود بی خود می شوم؛ چراغ عقلم خاموش می شود؛ همه هستی ام را به یک لحظه هوسرانی می فروشم. هنگامی به خود می آیم که شاید دیگر پشیمانی سودی ندارد و همه ایمان نداشته به ظاهر داشته ام را از دست می دهم.

یا سرور العارفین! چرا آتش عشق تو چون پروانه ای مرا نمی سوزاند تا در تو محو باشم و نیست شوم؟

«نیستم و نیست که هستی همه در نیستی است ***  هیچم و هیچ که در هیچ نظر فرمایی»(1)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه