فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 75

صفحه 75

ص:74

روز جهانی ناشنوایان

صدایی آشنا در قلب

نزهت بادی

تو چه کار داری که گوش مرا پر از غوزه های پنبه کرده اند؟

حالا باید تمام گوش ماهی های کنار دریا را

پای سپیدار پیر باغ بالا خاک می کردی

و یا پنجره را به روی آواز بهارْ نارنج پشت دیوار می بستی؟

اصلاً برای چه تمام ترانه های صندوقچه قدیمی مان را

به باد دوره گرد فروختی؟

بگذار خانه پر از صدای خنده های شاخه انار شود.

و کبوترهای روی بام، هر چه می خواهند بخوانند!

لابد می خواهی

صدای پای آن آوازه خوان شبگرد را هم

در خم کوچه بن بست گم کنی؟

دست بردار از این پچ پچ پنهانی ات در گوش باد!

دختران شاه پریان که نمی توانند به خاطر من دست از قصه گویی بکشند.

زن کولی دشت های رو به غروب

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه