شفصلنامه اشارات - شماره 102 صفحه 104

صفحه 104

ص:103


1- 1 . ر.ک: میزان الحکمه، ج 1، ص 65 .

نبض تاریخ به هم خورده است

نبض تاریخ، به هم خورده است. دشمنان، با زهرشان، قلب تو را نشانه رفته اند تا حوصله خدا را  سر ببرند.

با این بدبختی عمیقی که فراهم کرده اند، نه تنها به ساحت سبزت راه نیافته اند، که آتش جهنم خودشان را شعله ورتر ساخته اند. اینان، سپاهیان شیطانند که از دهلیزهای پرپیچ و خم جهالت و نکبت سردرآورده اند. اینان می خواهند آینه امامت را بشکنند؛ ولی دیری نخواهد پایید که مذلت و سرافکندگی خویش را در قامت «وجوه یومئذ خاشعه»(1) تجربه خواهند کرد.

خورشید از چشمان تو تقلید می کند

هنوز هم دنیا، از شکوه جاری تو وام می گیرد. هنوز هم خورشید، از چشمان تو تقلید می کند. دانشگاه، به نام تو زنده است؛ حوزه از زلال دانش تو آب می خورد و عطش دانش اندوزی راهیان عشق، با کلام تو سیراب می شود.

وصیت واپسین

معصومه زارع

زمین دیگر بزرگی آن همه عظمت را در این مقام راستین تاب نمی آورد.

آخرین لحظه ها از زیستن امام علیه السلام به روی خاک، از صفحه زمان عبور می کرد که زمزمه ای عارفانه از زبانی که هماره معطر به ذکر خدا بود، اهالی خانه را به خویش فراخواند. ساعتی دیگر، خانه پر شد از دوستان و آشنایانی که همه حواس خودشان را به شنیدن سخن امام آورده بودند و امامی که همه توان خود را در بیان این جمله ریخت: «شفاعت ما شامل حال کسی که به نماز بی اعتنا باشد، نخواهد شد... .» لحظه ای بعد، چشمان فرو بسته امام به روی دنیا بود و آغوش باز خداوند، به روی او.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه