شفصلنامه اشارات - شماره 102 صفحه 140

صفحه 140

ص:139

«تو را من چشم در راهم»

غریب ترین مفهوم آفرینش! به کدامین شهر و دیار، تنها نشسته ای که بغض های جهانیان به نام تو می شکند؟

این همه قرن تنهایی ات را بر کدامین گوش شنوا نجوا کرده ای؟

این همه قرن بی کسی را پیش کدامین مونس شِکوه کرده ای؟ تو را با همه غریبی ات، ای آشناترین غریب هستی و ای صاحب خانه همه خانه ها، چشم در راهم.

صدای عدالت علی علیه السلام

ساز باران، تو را می خواند ای نغمه گر سرسبزی زمین، ای بهار موعود زمان! طبل بهار، به نام تو می کوبد، ای تنهاصدای حقیقت درگوش زمان؛ صدایی نه از جنس طبیعت که از رنگ حقیقت.

ای صدای عدالت علی در گوش زمانه؛ ای عطر دست محمد(ص) بر سر بهانه های کودکانه بشر؛ ای جلوه مهربانی در زمین، بیا که منتظرت هستیم.

جمعه های بی تو

زینب مسرور

... و باز، تقویم در برابر چشمانم ورق می خورد؛ تقویم لحظه های کودکی پدر، تقویم لحظه های شکستن و تکرار، تقویم شنبه های سراسر درد و یک شنبه های سراسر رنج، تقویم جمعه های بی تو با ندبه.

باز هم به فصل آینه ها می اندیشم؛ به لحظه های دیدار، به لحظه های ضیافت یک آسمان ستاره با پنجره های رؤیاهای شیرینم؛ به اندازه آرامش نگاهت قد می کشم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه