- زمزمه های آسمانی 1
- نمی دانم چه بخواهم، تو برایم بخواه! 1
- طعم شیرین مغفرت 3
- با نام های زیبای تو... 7
- قامت می بندم 10
- نماز در شب مهتابی 11
- در میهمانی اذان 12
- چاره ای جز دست های گره خورده درهم نیست 14
- کویر تفرقه، نه! طراوت اتحاد: آری! 15
- چون صبح، سپیدم کن 16
- جنگ تمام نشده است 18
- پرنده 21
- دفتر مرثیه 23
- بر مزار دلم 24
- کافی است فلسطین باشی 25
- انتفاضه (2) 28
- شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی 29
- اشاره 29
- خورشید عزادار 29
- آمدید که «یار شاطر» باشید؛ نه «بار خاطر» 31
- اشاره 31
- قرار است جهان، میعادگاه صلح باشد 32
- فقط ساختمانی بلند و دیگر هیچ! 34
- و شام رسوا شد 36
- اشاره 36
- ریشه های پوسیده 37
- نام خمینی، فصل بیداری 39
- «قلم سیاه سرشکسته» 40
- اشاره 41
- جنگ با مارهای کفر 41
- تنگه را رها نکنید 42
- داغ پراکندگی در احد 43
- حضرت آینه، تکه تکه... 45
- تو در این شهر، میزبانی؛ نه میهمان 47
- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تنها نیست 48
- اشاره 48
- به جنگ نور و روشنی آمدند 49
- خدا با تو بود 51
- اینک، جنگ خندق است 52
- سلمان شهر من کجاست؟! 56
- اشاره 57
- دوازده ساله 57
- تکاملی جلوتر از شناسنامه 59
- حماسه دوازده ساله 61
- دوازده ساله بلندپرواز 62
- حماسه دوازده ساله 63
- پرواز از زیر تانک 64
- وقتی کبوتر نیست 65
- بوی باران 66
- فریاد بی صدا (روز نوجوان) 67
- با قدم های نوجوان 69
- عبور از تنهایی 70
- تا آستانه نوجوانی 71
- بهار زندگی 72
- می خواهم «فهمیده» شوم 73
- سفر به سرزمین آرزوها 73
- اشاره 74
- طعم وحی 74
- «دروازه های تمدن» 75
- تارهای عنکبوت 76
- اشاره 76
- شیشه های سیاه، شکست 77
- «وقت هنر است و سرافرازی» 79
- دانستن من خار چشم دشمنان است 80
- من تازه شکفته ام 83
- اشتیاق دانستن 83
- خون سرخ بچه های مدرسه 84
- دستای دانش آموز 85
- شیطان، دشمن تاریخی انسان است 87
- استکبار، همزاد شیطان 88
- لانه عنکبوت 90
- اشاره 91
- پای مکتب حجت ششم 91
- زلال اندیشه ای که از چهار هزار قلم جاری شد 92
- مرد بزرگ جنبش عقلانی 94
- امام حکمت و زهد 96
- دیوار اسلام را بالا بردی 98
- وقتی تو رفتی... 99
- بوی آسمانی دانش 100
- قیامی به رنگ دانش 101
- «صادق» راه 102
- جاری ترین تفکر شیعه 102
- داغ شیعه در غربت بقیع 103
- وصیت واپسین 104
- اشاره 106
- میلاد فخر زنان 106
- از همین امروز قم، بی قرار تو شد 108
- با ردایی از شکوفه های اردیبهشتی 108
- زینب وار 109
- طفل موسی بن جعفر علیه السلام 110
- بر آستان جانان 111
- ارمغان صلح 113
- وسیله؛ نه هدف 114
- مکه در جاهلیت 115
- مصلح فاتح 117
- اشاره 118
- با گلبرگ های کتاب 118
- کتاب را بپذیر! 120
- دوستی که نباید فراموش شود 121
- غذای روح 123
- کتاب یعنی... 124
- معلم همیشگی 125
- پنجره دانایی 126
- مدرسه عشق 127
- اشاره 127
- در باران آزادی 129
- پیرمرد مهربان شهر 131
- اشاره 131
- عالم علوم آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم 132
- تو را دوست دارم 133
- چشم به راه خورشید 135
- فراقنامه آدینه 138
- جهان، تشنه توست 139
- نگران آمدنت هستم 139
- جمعه های بی تو 140
- یار گفت... 141
- خجالت 142
ص:141
1- 1 . به دلیل ضرورت شعری.
گفت: با اغیار چونی؟ گفتمش: بیگانه ام
گفت: می بایدشَوی بیگانه تر؛ گفتم: به چشم
گفت: باید سر دَهی در راه ما؛ گفتم: چه باک!
گفت: می باید شَوی خونین جگر؛ گفتم: به چشم
گفت: برگو آرزویت چیست؟ گفتم: وصلِ تو
گفت: باید دل کَنی از جان و سر؛ گفتم: به چشم
گفت: مهدی! رو بیاور سوی ما؛ گفتم: چه سان؟
گفت: هنگامَ سَحَر، با چشمِ تَر؛ گفتم: به چشم
خجالت
نقی یعقوبی
راهِ به تو دور و بی نهایت شده است
این فاصله مایه خجالت شده است
انگار که خواندن دعای فرجت
در وقت سحر ز روی عادت شده است