فصلنامه اشارات - شماره 103 صفحه 102

صفحه 102

ص:101

شب پیوند عاطفه ها

سالیان درازی است که در چنین شبی با دیدار هم، خدا را از نگاه یکدیگر می چینیم. اگر یلدا نماد شب و سیاهی در زندگی بود، ما نیز نماد وفاداری در شب های بلند و تاریک می شویم؛ زیرا گاهی «لبخند هم می تواند جراحت زخمی را التیام بخشد»(1) برای همین بود که خداوند ملاقات یکدیگر را به بشر هدیه کرد تاعشق را رو به روی آینه یکدیگر، به بی نهایت برسانیم.

چه قدر به شوق می آییم وقتی سیب سرخی را از دستان هم می گیریم؛ خوشه های نامرئی محبت، درهمین لحظه پای ساده خوشبختی رد و بدل می شوند. شب صمیمیّت و پیوند عاطفه ها مبارک!

یلدا، توشه مهربانی زمستان

سلام ای دوست، در پس کوچه های فاصله به دنبال وقت قبلی بودم تا برای روزهای بعد خود، توشه ای از مهربانی را فراهم کنم. خوب شد دیدمت؛ آن هم در بلندترین شب سال. با من که دست می دهی، چیزی در قلبم روشن می شود؛ گویا دست های ما پل بسته اند تا خورشید از قلب تو تا قلب من رفت و آمد کند؛ پس برای همین است که امشب، دیر صبح می شود.

_ این را فراموش نکنید: وقتی چیزی به جز عشق برایتان نمانده است، تازه درمی یابید که دیگر به چیزی نیازمند نیستید.

زیرنویس:

تنها چند دقیقه ناقابل می تواند از یک شب عادی، شب یلدا بسازد؛ ولی با هم بودن است که آن را نیک نام کرده و در تاریخ ماندگار شده است.

زمستان پشت در است

سودابه مهیجی

زمستان پشت در است. پیراهنش در سرمای کوچه ها می لرزد و چشم انتظار سپیده صبح مانده که با آغاز روز، پا به خانه مان بگذارد. منتظر است که تقویم ها، شب آخر پاییز را پشت سر بگذارند تا او

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه