فصلنامه اشارات - شماره 103 صفحه 13

صفحه 13

ص:12

هر چند گاهی چتر سیاهی، ناجوان مردانه، عقلی یا احساسی را از نفس کشیدن باز دارد، اما چه قسمت از مملکت حضرت باران در سیطره چتر است؟ مگر نه آنکه حکومت حضرتش، حکومت بر قلب هاست؟!

پس این آواز زمین است که می خواند: ای سروش حقیقت، مباد پنجره ای رو به تو بسته یا لحظه ای از آغوش مهربانی ات گسسته!

این، نجوای دل زائر است که: «پرواز را از یاد نخواهم برد بر گرد گنبد طلایی ات و لذت پروانه شدن را بر گرد شمع همیشه روشن وجودت»

به یقین، او می شنود و صداها، زمزمه ای عاشقانه اند.

صراط مستقیم

قدری درنگ کن، در این واهه های جدا شده از بوق و زنگ.

تو میهمان مردی هستی که صراط المستقیم، رو به روی انگشت اشاره اوست.

حج فقیران، استطاعت سفر به لحظه های نورانی ادراک می دهد.

آرام قدم بردار. تو در محدوده آرامشی و بوی مدینه در این محیط پر می زند.

باور کن بی هیچ حاجتی هم اگر آمده باشی، دست خالی برنخواهی گشت.

بوی پیراهن یوسف

وارد می شوی و انگار صاحب خانه، هیئت بی مثال خویش را با تار و پود تمام اشیا گره زده است. وارد می شوی و هوا آکنده به عطر یوسف آل محمد است.

بادها درمانده اند که به چه بشارتی این نشانه ملموس در حرم را به کنعان برسانند؟

صدای آشنایی از سمت مدینه می وزد. انگار موسی بن جعفر(ع)، فرزند را با همان معصومیت کودکانه، در آغوش دارد. او را می بوید و می بوسد و عاشقانه می گوید: «بِأبِی أَنتَ و أُمِّی مَا اَطیَبُ ریحَک و أطهَرُ خَلقَکَ و أَبیَنُ فَضلکَ»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه