فصلنامه اشارات - شماره 103 صفحه 14

صفحه 14

ص:13

هشتمین چراغ روشن شد

معصومه داوودآبادی

«آب زنید راه را هین که نگار می رسد

مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد»

کوچه های ذیقعده را پشت سر می گذارم و در یازدهمین منزل فرود می آیم. اینجا پروانه های سپید، چشمان پنجره ها را پوشانده اند.

هر طرف که نگاه کنی، ترانه میلاد است و خنیاگرانی که بر دف ها می کوبند. تو آمده ای، با ردایی از سپیده تا آهوان توس را ضمانت کنی.

می شناسمت، ای هشتمین چراغ!

نامت، دستگیر دل های بی پناه و شبکه های ضریحت، پلی است تا نیازمندان، از رودخانه های رنج، عبور کنند. تو آمده ای تا مهربانی مان بیاموزی.

دوستت دارم ای سنگ صبور این همه قلب بی قرار!

از مدینه تا توس

با تو، زانوان لرزانم به آرامش، رضا می دهند و چشمان شناور در غروبم، بهجتی سبز را تجربه می کنند.

من با تو، آینه ای می شوم تن شسته از غبارها و زنگارها؛ آن گونه که آفتاب، سلول های جانم را شعر می شود.

تو را در زمستان های سرما و سکوت، صدا کرده ام؛ با دستانی از حاجت و در بهاری از اجابت، غوطه خورده ام.

از مدینه تا توس، مرورت می کنم و ثانیه های سترگ ولایتت را می ستایم.

تو، هشتمین ستاره ای در آسمان فیروزه و لبخند. رودها همچنان بزرگی ات را در غرفه های آب، روانند. می آیی و دروازه های آفتاب گشوده می شوند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه