فصلنامه اشارات - شماره 103 صفحه 84

صفحه 84

ص:83

«در افسون گل سرخ شناور بود و پشت دانایی اردو زده بود. صبح ها همگام با خورشید متولد می شد و هیجان ها را پرواز می داد».(1)

به توان ابدیّت

«مجذور» عشق را به «توان» ابدیت، سر کشیده بود، «حاصل ضرب» ماه و ستاره ها را با دقیقه های شب «جمع» کرده بود و همیشه خوش بختی را «تقسیم» می کرد.

دنیا را از زندگی اش «منها» کرده بود و در لابه لای گرد و غبار غفلت گم نمی شد.

ولی افسوس که شعر موزون مرگ را به لب آورد؛ اگرچه سرنوشت خویش را تکثیر کرد.

به کوچه های سجده رو کرده بود

به گریه های ساده خو کرده بود

تبار او به آسمان می رسید

و از نسیمِ گل وضو کرده بود

«رقص پروانه را دیده اید؟!»

فاطمه سادات احمدی میانکوهی

پروانه دیده اید چه زیباست؟ رقص پروازش زیباتر است. نقش بال های پروانه یکسان نیست؛ ولی قلم طبیعت در طراحی هر دو بال، به یک اندازه از معدن سلیقه و ظرافت مایه گذارده است.

پروانه با یک بال به همان اندازه ناتوان است که پروانه بی بال؛ و به همان اندازه از نعمت پرواز محروم.

ایران امروز چون پروانه است؛ برای پرواز، به دو بال طلب و دانش توأمان نیازمند است. طلبه، با

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه