فصلنامه اشارات - شماره 103 صفحه 99

صفحه 99

ص:98


1- [1] . شیخ عبدالحسین تهرانی، اسرار الصلوه، ص 120.

اسماعیل، در قربان گاه سر سپردگی زانو زده و گلوی نازکش را به خنجر اطاعت و تسلیم محض پروردگارش سپرده بود. اراده و ایمان استوار ابراهیم، آتش خشم و کین را در دل شیطان هایی که این بار هم وسوسه هاشان در پولاد سخت عزم و اعتقاد یکی دیگر از فرزندان آدم راه نیافت، شعله ور می کرد و خدا، با تحسین و رضا، پیروزی ابراهیم و اسماعیل را به نظاره پرداخت.

ولی خنجر بران و تیز شده ابراهیم، تاب نیاورد بریدن گلوی اسماعیل را؛ که مأمور نشده بود برای بریدن سر اسماعیل؛ مأمور شده بود تا ثابت کند خلوص بندگی ابراهیم را.

و خداوند، برای هدیه سرافرازی ابراهیم و اسماعیل گوسفندی فرستاد که جای اسماعیل قربانی شد.

آن روز، نه روز قربانی شدن اسماعیل بود و نه قربانی شدن آن گوسفند؛ آن روز، روز قربانی کردن نفس ها و هوس ها بود؛ روز سر بریدن همه دل بستگی ها و وابستگی هایی که به غیر خدا ختم می شد.

راز رحمت رحمان

منوچهر خلیلیان

ماه آخر است. شهری دیگر است. هنگام قربانی کردن جان و دل و هوای رستن در سر است. هنگام پیوند عاشقانه با دلبر است. حنجر نفس، مشتاق تیغ و خنجر است. قربان، بهانه عنایت خدای رحمان، فصل قرب جانان و فدا کردن محبوب ترین عزیزان در آستان پروردگار منان. هجرت برای ایمان، پیروی از فرمان و بال گشودن در آسمان. آی مردم! چه آورده اید برای قربان؟

فرزند، مال، یا جان؟!

در همین سرای گذرا، همین دنیای بده و بستان. مگر نه آنکه باید بگذاری و بگذری؟! مگر نه اینکه می روی و با خود هیچ نمی بری؟ راستی «امر مولا» و «رفیق اعلی» را، کِی فرمان می بری؟

«بگذر از فرزند و مال و جان خویش ***  تا خلیل اللهِ دورانت کنند

سر بنه در کف، برو در کوی دوست ***  تا چو اسماعیل، قربانت کنند»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه