فصلنامه اشارات - شماره 104 صفحه 18

صفحه 18

ص:17

بال هایم درد می کنند

دهانم را سرشار کن. این حلاوتِ روشن را از من نگیر؛ این حلاوت را که هر بار نامت را تکرار می کنم در دهانم منفجر می شود.

مسیح! انگار بخشی از عظمتت را در کامِ نامِ زنده ات ریخته ای که هر بار بر لبم جاری می شود، تارهایِ حماسیِ احساسم مرتعش می شوند و سخت به شعف می آیم.

ای رودِ بی پایان که از سرچشمه پاکی لبریزی!

ای رودِ بی پایان که از دامن پاک کوه، در من سرازیر شده ای؛ آن گونه که خلق می پندارند، به پایان نرسیده ای! تو در ادامه بی پایانت، چه رازهایِ سر به مهری که نداری!

ای شروعِ مقدس، ای ادامه مقدس که به شروع مقدسِ دیگری منتهی می شوی!

به اندازه تمام راهی که به دنبالِ تو پرواز کرده ام، بال هایم درد می کنند.

می دانم که زنده ای. بگو که زنده ای و مگر این عطر تو نیست که با بویِ پیراهن یوسف گره خورده است؟! دوباره مبعوث شو و بگذار چشم ها به نماز تو خیره شوند!

چه قدر کور و چه قدر تابوت به دنبال من آمده اند !

دنبال تو می آیم؛ که عطر تو، آکنده از بشارت پیراهن یوسف است.

نه یوسف را گرگ ها دریده اند و نه تو را به صلیب کشیده اند.

صدایمان را به آن آشنا برسان و بگو: «یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا...».(1)

بال هایم درد می کنند و این عطر غریب که از حوالی آخرالزمان، تا باور حواریون جاری است، نمی گذارد من آرام بنشینم.

مسیح مهربان

معصومه داوود آبادی

می آید؛ صبور و مطمئن، با کهکشانی در آغوش که وسعت آسمان، ستارگانش را کفاف نمی دهد. این مریم(س) است که رودخانه عصمتش را اقیانوس های جهان، به گواهی برخاسته اند و آن را که در بر گرفته، مسیح است؛ مسیح مهربان و بزرگ؛ همو که انجیل معجزه اش، نوید رحمت و دوستی است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه