فصلنامه اشارات - شماره 104 صفحه 38

صفحه 38

ص:37

باید همیشه و هرگاه از غدیر و غدیریه ها، محراب دل را گلباران کرد. شناخت هویت غدیر، از سفرِ آفاق پربارتر است. هر چشمی که در غدیر تأمل کند، به فرزانگی منتسب می شود.

باید بهره بُرد از این همه رنگ وصال.

این دست ها را به خاطر بسپارید!

حسین امیری

کابین اشتران فکرتان را روی هم بگذارید! خاطره های بدر و احد و خندق را فراخوانید! نگذارید جمعیت فکرتان پریشان شود و آن گاه که محمد(ص)، از کابین اشتران بالا رفت، بیندیشید؛ بر این ایستادن و بر این تعجیل بیندیشید. دستش را ببینید و دست یاری تان را به خاطر بسپارید! ای مهاجرین مبعث عشق؛ ای انصار هجرت نور! دست علی را به خاطر بسپارید!

اینک شما پیامبرید!

از دور دست تاریخ، آن سوی غدیر؛ از دور دست خاطره های آفتاب سوزان حجاز، صدای محمد(ص) به گوش می رسد. گویی استمداد می کند از زمان؛ گویی یاور می خواهد از تاریخ؛ گویی می خواهد خاک های گرم غدیر را شاهد بگیرد بر این انتصاب آسمانی.

اینک پیامبر، جبرئیل است و اینجا غدیر وحی. ای از حج برگشتگان مدینه! زین پس شما پیامبرید، تا خبر ولایت علی را پیش قوم خود برید.

سند حقانیت علی(ع)

غدیر، ای امام آب ها! هر جا که باشم، تو چاه خواهی بود و من تنهایی خسته و سرشار از رازهای نگفته. غدیر! تو از آن پس، در حجاز نماندی؛ با من از مدینه تا کوفه آمدی، مرهم خستگی هایم شدی  و محرم دل بستگی هایم. با من در فراق فاطمه سوختی؛ در نهروان جنگیدی؛ با من در صفین و جمل زخمی شدی.

حالا پسر ابوطالب، سفر کرده و تو زخمی در میان جغرافیای مسلمین مانده ای.

یادگار زخم های علی! سند حقانیت قرآن ناطق باش تا عشق باشد؛ باش تا دین بماند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه