فصلنامه اشارات - شماره 104 صفحه 70

صفحه 70

ص:69

می خواهم مثل تو باشم

از خودم فاصله می گیرم تا به تو برسم، تا با تو یکی شوم؛ اصلاً خود تو شوم.

با یاد تو، قدم هایم را مردانه تر برمی دارم و جلوی همه بی عدالتی ها، سینه سپر می کنم.

یاد تو که می افتم، همه وحشت و ترسی را که در خودم دارم، بیرون می ریزم. می خواهم مثل تو، ایرانی باشم و ایرانی بمانم و ایرانی بمیرم. می خواهم مثل تو از حقم دفاع کنم؛ تا پای جان و حتی از غیرت به خشم آمده ناصرالدین شاه هم نترسم؛ نترسم از همه شاهزاده های فرنگ رفته و زیاده خواه؛ نترسم از همه کسانی که از راه نیامده، سهم خواهی می کنند.

در بال کبوترهای فین

خون تو، جریان گرفت تا عطر آزادی خواهی تو در رگ های ایران بدود، تا آزادی به یاد امیرکبیرها زنده بماند و امیدوار، نفس بکشد.

جانت در بال کبوترهای باغ فین اوج گرفت، تا آسمان را با طعم آزادی رنگ بزنی.

عشق تو جاری شد در ریشه درختانی که هنوز ایستاده اند. تو، هنوز زنده ای؛ چه در خیال باغ، چه در سینه های مالامال از اندوه ما.

تو هنوز جریان داری؛ مثل هوا، مثل عشق، مثل زندگی.

امیر بزرگ

فاطره ذبیح زاده

هرگاه خواستیم از تو بگوییم، از همه واژه های حماسی کمک گرفتیم؛ ولی برای از تو گفتن، هنوز چیزی کم داشتیم.

گویا نام تو، با پوست و خون ایرانیان در آمیخته و دریای نگاهت در پی آبادانی میهن، هنوز نیارمیده است.

هرگاه حرف از دلیران مبارزه با استعمار و بیگانه پرستی به میان آمد، پیشانی بلند غیرت و آفتاب روشن همتت را به یاد آوردیم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه