فصلنامه اشارات - شماره 104 صفحه 72

صفحه 72

ص:71

نرفت؟! یا برق آن نگاهی که آینده ایران را درخشان می دید؟! شاید به جُرم دست های اراده ای که به جنگ بندهای وابستگی رفته بود؟!

گرچه در قانون سیاهِ خفاشان، آفتاب تو را به جُرم روشن بودن، زیر تیغ خواهند برد، ولی تو می دانی که عمر شب کوتاه است و فردا دوباره آفتاب طلوع خواهد کرد!

بزرگی را از کودکی آغاز کردی

فاطمه پهلوان علی آقا

بزرگی از نامت پیداست و رستگاری را در واژه واژه کودکی معصومت می توان دید؛ آن زمان که در پس مکتب خانه شاهزادگان می ایستادی تا الفبای آزادی و استقلال را بیاموزی. تو بزرگی را از کودکی آغاز کردی.

پدر، لقمه های لیاقت و کاردانی را از سفره اش در دهانت می نهاد تا تو آرام آرام هضم کنی.

بزرگی ات، میراث القاب شاهانه پدر نیست؛ زیرا تو خود، دست مایه رنج او را دیدی و محصولِ عزمی جَزم و راسخ را دِرو کردی، تا راه ناهموار و دشوار رفاه و سربلندی همگانی را طی کنی.

امیر آزادی ...

اسیرت ساختند و صدارت را آن چنان که شایسته کبیری چون تو بود، به دستانت سپردند؛ ولی تو از نسل جیره خواران روزمزدی نبودی که کیسه برای سکه های رنج ملت می دوزند تا سفرهای عیاشی شاهان را پُر کنند و به کامشان شیرین بیایند.

تو از نسل امانت داران صدیقی بودی که خیانت در امانت، در مرام مردانگی ات راه نداشت.

دست های چپاول و غارت درباریان رفاه زده را کوتاه کردی و انبارهای چرمین سکه هایشان را تُهی ساختی تا آب زلال زحمت و رنجِ مالیات ها را الفبای آبادانی ایران قرار دهی.

باران تلاشت، زمین های خشک کشاورزان را بارور ساخت و بر سفره های کارگر و برزگر، نان رویانید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه