فصلنامه اشارات - شماره 104 صفحه 73

صفحه 73

ص:72

زنده ترین نام

مردانه ایستادی و سنگ های درشت سر راهت را کنار زدی تا سنگ بنای دارالفنون را بر زمین نهادی. اما عُمر نیلوفرانی که در مُرداب می رویند، کوتاه است؛ زیرا مرداب ها با گُل ها بیگانه اند و گنداب ها از گلاب بیزار.

دست در دست هم نهادند و بر زمینت زدند تا شاهرگ حیات و تعالی ملتی را قطع کنند.

زنده باد یادت که زنده ترین نامی.

حمام فین، دارالفنون دیگر بود

اعظم جودی

جوی خون را بنگر امیر! سرخ شده ای؛ مثل آتشی که از درونت: شعله می کشد و دامن استکبار را می گیرد.

سرخ شده ای؛ مثل گر گرفتن اجاق کوره علم این دیار.

حمام فین، دارالفنونی دیگر است که تو با خونت ساختی، تا مردمان، درس عشق در آن بیاموزند.

اینجا، دارالفنون وطن خواهی است و تو به رنگ سرخ، عشق میهن را نوشته ای.

تو همیشه زنده ای

اهالی ترس، به سفارت غرب پناه می برند و اهالی طمع، به سفارت شرق؛ اما تو اهل ایرانی؛ پس به خودت پناه آورده ای.

هیچ تیغی رگت را نمی بُرد، هیچ جلادی از پس قتل تو برنمی آید. تو زنده می مانی و حمام فین، نام و ننگ دشمنت را به خون می کشاند. تو زنده می مانی و در هر کلاس درسی و در هر مدرسه ای، هر جا علم باشد، تو هم هستی. با هر کلامی در گوشه لبان دانش آموزان، خنده می شوی و بر گوشه چشم هر ایرانی در غم ها و رنج ها گریه می کنی و در گلوی هر مرد فریاد می شوی.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه