فصلنامه اشارات - شماره 104 صفحه 76

صفحه 76

ص:75

گناهانم، آب چشمه حیات را به روی جانم بسته اند و تو تشنگی را می فهمی؛ جز تو چه کسی را امان نامه می دهند تا روز محشر، شفیع تشنگی حال زارمان باشد؟!

به منزلتت سوگند، درهای روشنی را به روی تیرگی مان بگشای تا چون تو، در صراط مستقیم حسین(ع) قدم بگذاریم و مشک تیرخورده قلبمان را با اشک دیدگان خود، از فرات یادت پر کنیم!

زیرنویس ها

عاشورا، صحن مطهری بود که اذن دخول آن، خون عباس است و توسل به باب الحوائج، کلید ارتباط با فلسفه عاشورا.

منش عباس، خلاصه مکتبی است که تعلیم دلدادگی و خلوص را در صحنه سرخ نینوا، از گفتار، به عمل رساند.

مثل دیوار سیاه پوش حسینیه

عباس محمدی

دلتنگم؛ مثل همه ماهیانی که در گلوی تُنگ، گیر کرده اند؛ مثل همه ابرهایی که بغض آسمان را به دوش می کشند؛ مثل رودهایی که خویش را گم کرده اند.

دلم گرفته است؛ مثل همه روزهای بارانی؛ مثل دل دیوار سیاه پوش حسینیه؛ مثل شمع های سقاخانه؛ مثل مادربزرگ که این روزها، بی اختیار اشک می ریزد.

تشنه ام

تشنه ام؛ تشنه تر از همه ابرها؛ تشنه تر از همه سنگ ها؛ تشنه تر از کویرهای بی باران؛ تشنه تر از دجله، فرات، کوفه، علقمه؛ تشنه تر از همه آب هایی که به دنبال لب های خشک تواند؛ تشنه تر از همه آب ها و آدم هایی که راه به سراب می برند.

کاش می توانستم تشنگی لب های تو را ببوسم!

کاش تَرَک لب های تو، رودم می کرد! من به اشک های خودم پیوسته ام.

سال هاست که در تشنگی ام دنبال تو می گردم؛ دنبال خودم؛ دنبال دست های بریده تو؛ دنبال دست های خودم؛ دنبال...

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه