فصلنامه اشارات - شماره 104 صفحه 83

صفحه 83

ص:82

چرا صورتِ غفلت و دنیاطلبی فرزندانِ قابیل، این اندازه کریه و ظالمانه و سیاه جلوه خواهد کرد؟

یا اباعبدالله! چه راست گفت جدّ بزرگوارت پیامبر، که برای شهادت حسین (ع)، در قلب های مردم باایمان، شور و حرارت جاودانه ای است که هرگز به سردی نخواهد گرایید.(1)

کاش می فهمیدند...!

فاطمه سادات احمدی میانکوهی

امروز حسین(ع) را مهلت دادند تا یک شب به نماز و دعا بپردازد؛ اما ای کاش می دانستند این مهلت حسین(ع) است به آنان، تا شاید به خود آیند و یک لحظه خدای محمد(ص) را به یاد آورند و از خون فرزندش بگذرند؛ شاید از آتش دوزخ کمی دور شوند. افسوس که چشم طمع، آن قدر به دنبال نان می دود که مجالی برای دیدن آب نمی یابد. طمع، همیشه گرسنه تر از آن است که تشنگی باران رحمت الهی را احساس کند.

امروز، حلقه محاصره دشمنان بر حسین فاطمه(س) تنگ شد؛ کاش پرده غیب یک دم کنار می رفت تا حلقه هولناک زبانه های آتش سقر را به گرد خویش می دیدند!

این شمر است که امروز با نامه ابن زیاد، برای ریختن خون حسین(ع)به کربلا آمده است؛ کاش می فهمید که باید نامه را به دست چپش گیرد؛ چرا که بار همین گناه برای سقوط او تا قعر الی الابد دوزخ، کافی است.

امان از امان نامه!

فاطمه پهلوان علی آقا

برایش امان نامه فرستاده اند، می خواهند عباس را از معرکه عشق حسین(ع) در امان دارند.می خواهند نور را از خورشید بگیرند، آب را از اقیانوس و برادر را از برادر.

می خواهند خورشید را از آسمان جدا کنند، درخت را از ریشه، عشق و ادب را از عباس(ع)و عباس را از حسین(ع). اما غافلند که خون علی در رگ های او جاری است و قلب او با واژه ناب حسین(ع)می تپد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه