فصلنامه اشارات - شماره 104 صفحه 85

صفحه 85

ص:84

زخم هایم شعله شمع تو بادا، یا حسین!

خوب در شام غریبانت چراغان گشته ام

دست های خالی ام قابل ندارد؛ مال تو

حج من پایان رسید و عید قربان گشته ام

فصل عطش

سعیده خلیل نژاد

هنگامه برپاکرده طوفان می خروشد ***  خون می زند موج و بیابان می خروشد

هر گوشه نخلی زخمیِ دست تبرها ***  گل ها لگدکوب هجوم نیشترها

خم کرده دستی ساقه یاسِ علی را ***  بالا بلندی مثل عباسِ علی را

آن گوشه زینب چشم بر راه برادر ***  این گوشه مثل ماه در خون خفته اصغر

ای آسمانیْ نام آور، ای برادر! ***  تنها پناه محکم خواهر، برادر!

می آیی از سمت گل و آیینه، آری ***  پیوسته ما را یار و یاری گر، برادر!

از سوی فردوس برین باریده امروز ***   باران اشک شادی مادر، برادر!

حسن ختام این غم همواره شیرین ***  همراه من تا لحظه آخر، برادر!

می بینمت بی سر که در رقص جنونی ***  می بوسمت ای لاله پرپر، برادر!

پیروز دیدم وارثان سادگی را ***  پایان سرخ قصه دلدادگی را

وقتی فلق خود را به شب پیوند می زد  ***  خورشیدی از بالای نی لبخند می زد

عشق بازی

نقی یعقوبی

اباالفضل از دو عالم دست برداشت

از این دنیای پر غم دست برداشت

چنان گردید گرم عشق بازی

که از دستان خود هم دست برداشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه