دعای توسل و روضه محمد و آل محمد ( ص ) صفحه 13

صفحه 13

زینب از این ماتم شده زار و پریشان

اندر جنان زهرا سیه پوش و غمین است

بهر حسن افسرده و زار و حزین است

هرمردی تو زندگیش هر دردی داشته باشه ، اول زنش خبردار می شه ، من بمیرم برای امام حسن علیه السلام که توی خانه اش هم غریب بوده ، یک وقت صدا زد ، کنیزها بگوئید زینبم بیاید ، بی بی آمد ، صدا زد : حسنم چه شده ؟

فرمود : خواهرم ، حالم منقلب است ، برو زود حسینم را خبر کن . بی بی آمد توی محله بنی هاشم ، دراین خانه رامی زند ، حسینم داداش بیا ، عباس بیا ، عون بیا ، جعفر بیا ، همه بیاید ، ببینید حسنم چشه ؟

ریختند دور بسترامام حسن علیه السلام ، یک دفعه آقا

صدا زد : خواهرم ، زینبم برو برام یک طشت بیار ، رفت یک طشت آورد ، آقا سرش را توی طشت کرد ، تا سر بلند کرد دیدند پاره های جگرش داخل طشت است .

ای اُف برتوای روزگار دو طشت به زینب نشان دادی ، میان یک طشت پاره های جگر امام حسن علیه السلام ، حسینی ها بگم آتیش بگیری ، میان یک طشت هم سربریده حسین . . . ( 8 )

نوحه و سینه زنی

گریه کن ای شیعه باصوت حَزَن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه