دعای توسل و روضه محمد و آل محمد ( ص ) صفحه 23

صفحه 23

آقا تا چهل سال همه اش گریه می کرد ، هر وقت غذا جلوش می گذاشتند گریه می کرد ، آب می دید گریه بیشتر می شد ، گوسفندی زبح می کردند آقا با شدت گریه می کرد . یکی ازغلامان گفت : فدات بشم آقا میترسم از زیادی گریه از بین بروی . . . آقا می فرمود : چطور گریه نکنم در حالی که مقابل خودم پدرم را قطعه قطعه کردند برادرانم را پاره پاره کردند فامیلم را . . . .

آه بمیرم من نمیدانم این چه زهری بود که ولید ( هشام ) بن عبدالملک به حضرت خورانید و آقا را مسموم کرد ، که آقا هی بخودش می پیچید هی از هوش می رفت و دوباره بهوش می آمد و سوره واقعه می خواند . . . ( 12 )

نوحه و سینه زنی

غرق ماتم دل اهل یقین است

داغ عظمای

زین العابدین است

واشهیدا واشهیدا

قلبش از زهرکین شد پاره پاره

از دل فاطمه خیزد شراره

واشهیدا واشهیدا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه