- مقدمه 1
- روضه و مصبیت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله 2
- نوحه و سینه زنی 3
- روضه و مصیبت حضرت امام علی علیه السلام 5
- نوحه و سینه زنی 7
- روضه و مصیبت حضرت زهرا ام الائمه علیها السلام 9
- نوحه و سینه زنی 10
- روضه و مصیبت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام 12
- نوحه و سینه زنی 13
- روضه و مصیبت حضرت امام زین العابدین علیه السلام 21
- نوحه و سینه زنی 23
- روضه و مصیبت حضرت باقرالعلوم علیه السلام 25
- نوحه و سینه زنی 26
- روضه و مصیبت حضرت امام صادق علیه السلام 29
- نوحه و سینه زنی 30
- روضه و مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 31
- روضه و مصیبت حضرت امام رضا علیه السلام 34
- نوحه و سینه زنی 36
- روضه و مصیبت حضرت امام جواد علیه السلام 37
- نوحه و سینه زنی 38
- روضه و مصیبت حضرت امام هادی علیه السلام 40
- نوحه و سینه زنی 42
- روضه و مصیبت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام 44
- نوحه و سینه زنی 46
- فراق امام زمان 47
- نوحه و سینه زنی 48
- دعای توسل 49
- پی نوشتها 51
پور علی النقی سرور اهل یقین
کن نظری از کرم به زمره مؤ منین
شفیع روز جزا رهبر دنیا و دین
نتیجه طا و ها یا حسن عسکری ( 31 )
بمیرم ، امام حسن عسکری علیه السلام 28 ساله بوده ، خدا لعنت کند خلفای عباسی را که چقدر ظلم کردند و بچه های زهرا علیهم السلام را اذیت کردند ، متوکل یک جور ، پسر لعینش المعتزّ یک جور ، مهتدی با اللّه جور دیگر ، معتمد هم . . . ،
عصرامامت امام حسن عسکری علیه السلام مصادف با حکومت سه طاغوت بود که گفتم : المعتزّ ، المهتدی ، المعتمد که خدا هر آن به آن عذاب همه شان را زیاد کند ، آن بزرگوار از ناحیه این سه ظالم چه ستمها و شکنجه ها و آزارها و اهانت ها و زندانها که ندید .
امام حسن عسکری علیه السلام در دوران امامت و زندگیشان همیشه تحت نظر و فشارهای سخت و همیشه توی زندانها بسر می برده ، به رئیس زندان صالح بن وصیف گفته بود تا می تونی توی زندان زندگی را به فرزند
زهرا تنگ کن و سخت بگیر . صالح هم دو نفر مامور مخصوص شکنجه و آزار حضرت کرده بود ، و سخت می گرفت ، یک مدتی هم در زندان نحریر خبیث ترین افراد و خشن ترین اشخاص است و آنها هم از شکنجه هر چه از دستشان بر می آمد انجام می دادند .
هر چه زنش می گفت : اینقدر بچه های زهرا را اذیت نکن از خدا بترس ، می ترسم خدا بلایی سرت بیاورد ، ولی آن نانجیب گوش نمی کرد و لج می کرد و می گفت : امروز امام شما را توی باغ وحش می اندازم که خوراک حیوانات درنده شود . وقتی این کار را کرد ، دید تمام حیوانات دور فرزند زهرا علیه السلام را گرفته ، گریه و خروش خوش آمد و صورت روی قدمهای حضرت می گذارند . .
آقا یک مدت در زندان علی بن حزین ، یک مدت در زندان علی بن اوتاش که آن هم از افراد بی رحم خوانخوار بود و از دشمنان سر سخت آل محمد علیهم السلام بود و به او دستورداده بودند بچه های زهرا علیه السلام را هر جور شکنجه و آزاری می خواهی بده ، و معتمد لعین بطور مرموزی که کسی متوجه نشود ، فرزند زهرا را زهر داد و مسموم کرد . بمیرم نمی دانم این چه زهری بود که تمام قدرت حضرت را گرفته بود که امام حسن عسکری علیه السلام هی بیهوش می شد و بهوش می آمد تا اینکه یک وقت دیدند آقاجان داده . . . ( 32 )