داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع )جلداول صفحه 28

صفحه 28

همان کسی است که در کوه طور ذکری از او شنیدی . عرضکرد : قاتلین او چه کسانی هستند ؟ !

خداوند متعال فرمود : گروهی از طاغیان و ظالمان امت جدش در زمین کربلا او را می کشند و اسب او ناله می کند و فریاد می زند الظلیمه الظلیمه من امه قتلت ابن بنت نبیها (فریاد ، فریاد ، از امتی که پسر دختر پیامبرشان را کشتند . ) پس بدن او بدون غسل و کفن برروی ریگها می گذارند و اموال او را بغارت میبرند و اهل

و عیال او را به اسیری می برند و یار و یاورانش را می کشند و سرمقدسش را با سر یاورانش بر روی نیزه می گذارند و می گردانند .

ای موسی ؛ اطفال کوچکش از تشنگی میمیرند و پوست بدن بزرگانشان از تشنه گی جمع می شود ، هر چه استغاثه و امان می خواهند کسی آنها را یاری نمی کند و امان نمی دهد .

حضرت موسی (ع ) گریه کرد و عرضکرد؛ ای پروردگارا چه عذابی برای قاتلین او هست . خداوند متعال فرمود : عذابی که اهل آتش از شدت آن عذاب بآتش پناه میبرند رحمت من و شفاعت جدش بآنها نخواهد رسید و اگر برای کرامت و بزرگواری آن حضرت نبود من همه آنها را بزمین فرو می بردم .

حضرت موسی (ع ) فرمود ؛ پروردگا را از آنها و کسانیکه راضی بکار آنها باشند بیزارم . خداوند متعال فرمود : من برای تابعین آن حضرت رحمت قرار دادم .

و بدان : هرکس که بر او گریه کند و یا دیگری را بگریاند یا خود را مانند گریه کنندگان در آورد ، بدن او را بر آتش حرام میگردانم . (23)

حضرت خضر

حضرت موسی (ع ) به حضرت حضر نبی علی نبینا وآله و (ع ) رسید و بعد از احوال پرسی ، حضرت موسی (ع ) برای حضرت خضر (ع ) از فضائل و مناقب آل محمد(ص ) فرمود و بعد از مصائب و ابتلائات آنها نقل کرد تا به قضیه حسین (ع ) رسید صدای آنها به ناله و گریه بلند شد . (24)

گریه در ماتمت از شادی دوران خوشتر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه