داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع )جلداول صفحه 57

صفحه 57

کوثر هم شاد از عزادار حسین مرتضی است (45)

اشک رسول الله ص

ام الفضل دختر حارث گفت : خدمت حضرت رسول الله (ص ) بودم ، عرض کردم یا رسول الله دیشب خواب بدی دیدم .

حضرت فرمود : چه خوابی دیدی ؟ گفتم ، خواب خیلی بد و سختی بود . حضرت فرمود : چه دیدی ؟ عرضکردم : در خواب دیدم که پاره ای از بدن شما جدا شد و در آغوش من افتاد .

حضرت فرمود : خواب خوبی دیدی ، از حضرت فاطمه پسری متولد می شود که در آغوش تو می باشد . بعد امام حسین (ع ) متولد شد و همانطور که حضرت فرموده بودند ، در آغوش من بود .

یکروز بر پیامبر(ص )وارد شدم و حضرت سیدالشهداء را هم با خود برداشته بودم و در آغوش پیغمبر(ص )گذاشتم ، یک وقت دیدم حضرت دارد اشک می ریزد . عرضکردم ، پدر و مادرم قربانت گردد یا رسول الله چه شده که شما را در حال گریه می بینم ؟ !

حضرت فرمود ، جبرئیل پیش من بود و به من خبر داد که گروهی از امتّم این پسرم را می کشند .

عرض کردم : این حسین ؟ ! فرمود : بلی ، همین حسین را ، و مقداری تربت سرخ بود برایم آورد . (46)

غبار غم چرا بگرفته روی گنبد گردون

چرا از دیدگان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه