داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع )جلداول صفحه 80

صفحه 80

جانم فدای آن که به دنیا هر آن چه داشت

در راه دوستی تو بخشید یا حسین

ای جان فدای نام تو کز نام تو به جاست

نام بلند مکتب توحید یا حسین

با چشم اشکبار به یادت ((نوید)) گفت

نام تو هست زنده جاوید یا حسین (66)

سر روی نیزه

روزی پیغمبر اکرم (ص ) در مسجد نشسته بودند ، که جمعی از قریش وارد

شدند و با آنها ابن سعد ملعون هم بود .

رنگ پیغمبر (ص ) متغیّر شد و حالش دگرگون گردید ، اصحاب عرضکردند : یارسول الله تو را چه می شود ؟ ! حضرت فرمود : به یاد آوردم آنچه بر اهل بیت من وارد می شود از کشتن وزدن و سّب و شتم و پریشان و در بدری و اوّل سری که بر سر نیزه می شود سر فرزندم حسین خواهد بود . (67)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه