فلسفه عزاداری صفحه 128

صفحه 128

1- 207. ینابیع الموده، ص 409.

22 - گریه امام حسین علیه السلام بر مسلم بن عقیل

احمد بن اعثم کوفی می نویسد: «و بلغ الحسین بن علی بانّ مسلم بن عقیل قد قتل؛ و ذلک انّه قدم علیه رجل من اهل الکوفه فقال له الحسین علیه السلام: من این اقبلت؟ قال: من الکوفه، و ما خرجت حتی نظرت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه المذحجی رحمهما اللَّه قتیلین، مصلوبین، منکسین، فی سوق القصابین، و قد وجه برأسیهما الی یزید بن معاویه. قال: فاستعبر الحسین علیه السلام باکیاً ثم قال: «إِنَّا للَّهِ ِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» »؛(1) «به حسین بن علی خبر رسید که مسلم بن عقیل کشته شده است. به این طریق که مردی از اهل کوفه بر امام حسین علیه السلام وارد شد. حضرت به او فرمود: از کجا آمده ای؟ گفت: از کوفه. من از کوفه بیرون نیامدم تا این که بر مسلم بن عقیل و هانی بن عروه مذحجی نظر کردم که هر دو کشته شده و به دار آویخته و در بازار قصابان بر روی زمین کشیده می شدند. و سر آن دو را برای یزید بن معاویه فرستادند.

حضرت آهی کشید و گریست. آن گاه فرمود: «إِنَّا للَّهِ ِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» .»

23 - گریه امام حسین علیه السلام بر طفل شیرخوارش

سبط بن جوزی از هشام بن محمّد نقل می کند: «چون امام حسین علیه السلام مشاهده کرد که لشکر عمر بن سعد اصرار بر کشتن او دارد، قرآن را برداشت و بر روی سر گذاشت و ندا داد: بین من و بین شما کتاب خدا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه