- تقدیم 1
- پیشگفتار 4
- فصل یکم: طرح مسئله 12
- فصل دوم: رنگ سیاه؛ رنگ پوشش، هیبت، و عزا 22
- اشاره 22
- 1. رنگ سیاه؛ رنگ پوشش و حجاب 22
- 2. رنگ سیاه رنگ هیبت و تشخّص 23
- 3. رنگ سیاه رنگ عزا و اندوه 31
- فصل سوم: رمز انتخاب رنگ سیاه در ایام عزا 34
- فصل چهارم: سیاهپوشی در ملل و اقوام 43
- اشاره 63
- فصل پنجم: سیاهپوشی در عرب 63
- الف - مِئلاه، مَآلی 70
- ب - حِداد، اِحداد، حادٌ، مُحِدّ 71
- پ - سِلاب، سُلُب، تَسَلُّب، مُسَلِّب، متسلّب 78
- فصل ششم : سیاهپوشی در سوگ آل الله؛ رسم جاری اهل بیت (علیهم السّلام) و دوستان آنان در تاریخ 84
- اشاره 84
- 1. سیاهپوشی در سوگ حمزه (علیه السّلام) 85
- 2. سیاهپوشی در سوگ جعفر طیار (علیه السّلام) 89
- 3. سیاهپوشی پیامبر(صلّی الله علیه وآله) در آستانۀ رحلت 93
- 4. سیاهپوشی در سوگ پیامبر (صلّی الله علیه وآله) 97
- 5. در عصر امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) 99
- 6. در سوگ مولای متقیان (علیه السّلام) 100
- 7. در سوگ امام مجتبی (علیه السّلام) 102
- الف - سیاهپوشی زنان بنی هاشم در مدینه 103
- 8. در سوگ سالار شهیدان (علیه السّلام) 103
- اشاره 103
- ب - سیاهپوشی زنان بنی هاشم و قریش در شام 115
- پ - سیاهپوشی امام سجاد (علیه السّلام) 116
- اشاره 118
- ت - سیاهپوشی امّ سَلَمه (علیها السّلام) 118
- ایضاح: 120
- ث - سیاهپوشی یکی از درباریان شیعۀ یزید 122
- ج - سیاهپوشی مختار ثقفی 123
- توضیح: 123
- اشاره 123
- توضیح : 124
- 9. در سوگ محمد بن علی (نوادۀ ابن عباس) 124
- اشاره 124
- اشاره 125
- 10. در سوگ زید و یحیی (فرزند و نوۀ امام سجاد (علیه السّلام) 125
- توضیح: 126
- توضیح: 127
- 11. سیاهپوشی شیعه در عصر امام صادق و امام کاظم (علیهما السّلام) 128
- 12. در سوگ امام هفتم (علیه السّلام) 131
- 13، سیاهپوشی شیعه در عصر غیبت 133
- فصل هفتم : رنگ سیاه، در نخستین عزاداری آشکار و عمومی شیعیان (بغداد، عاشورای 352 ق) 145
- اشاره 160
- فصل هشتم : سیاهپوشی بنی عباس؛ تمسّک به شعار شیعه برای دستیابی به قدرت! 160
- رمز انتخاب لباس سیاه از سوی عباسیان 169
- الف - در آغاز نهضت 169
- ب - پس از استقرار قدرت 175
- موضعگیری ائمه اطهار (علیهم السّلام) در برابر «شعار سیاسی» بنی عباس 182
- فصل نهم : نتیجۀ مباحث گذشته 188
- فصل دهم: استحباب سیاهپوشی (در سوگ سالار شهیدان) در فتاوی علما 195
- اشاره 228
- فصل یازدهم: سیاهپوشی عرشیان در عزای سالار شهیدان (علیه السّلام) 228
- 1. رؤیای سکینه بنت الحسین (علیه السّلام) 230
- 2. سیاهپوش، در کنار حوض کوثر! 232
- 3. روضۀ بی بی و فرزندش حسین (علیهما السّلام) از زبان خود آنان! 235
- 4. بر من مصیبتی رسیده که تا قیامت لباس عزا خواهم داشت! 240
- 5. متوجه شدم که 12 نفر بزرگوار با لباس مشکی اطراف تختخواب من می باشند؟ 243
- 6. برای برادرم، حسین (علیه السّلام) ، یکی از قطعات لباس او را در دهۀ عاشورا مشکی کنید! 246
- فصل دوازدهم: سیاهپوشی جنّیان در عزای سالار شهیدان (علیه السّلام) 249
- اشاره 252
- فصل سیزدهم: روز نهم ربیع و عید غدیر؛ روز کندن جامه های سیاه 252
- نکته: 254
- فصل چهاردهم: پایان سخن (خلاصه و جمعبندی نظر اسلام در باب سیاهپوشی) 255
- ضمائم 266
- اشاره 266
- ضمیمۀ شماره یک: سیاهپوشی پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در آستانۀ رحلت 267
- ضمیمه شماره دوم: سیاهپوشی زنان پیامبرصلی الله علیه و آله در سوگ آن حضرت 283
- ضمیمه شماره سوم: قصیده شیوا و سوزناک سیف بن عمیره در سوگ سالار شهیدان 296
- اشاره 301
- ضمیمه شماره چهارم: آل بویه؛ اعتقاد به تشیع اثنی عشری... و ارتباط قوی با فقهای امامیه 301
- 1. رکن الدوله دیلمی و وزیرش ابن عمید به شیخ صدوق 301
- 2. عضدالدوله ، شیخ مفید 304
- 3. بهاءالدوله (فرزند عضدالدوله) و وزیرش فخرالملک ، سید رضی و سید مرتضی 306
- 4. صاحب بن عباد - شیخ صدوق و سیدین رضی و مرتضی 308
- 1. بیعت مکرر بنی عباس با علویان، در اوایل امر 318
- ضمیمه شماره پنجم: بنی عباس؛ تمسک به شعارها و شعائر شیعه برای دستیابی به قدرت 318
- اشاره 318
- 2. داعیه خونخواهی شهدای اهل بیت علیهم السلام 321
- 3. بیعت ستاندن از مردم برای «الرضا من آل محمد» صلی الله علیه و آله 327
- 4. ادعای تشکیل دولت آل محمد صلی الله علیه و آله 332
- 5. ادعای مهدویت، و اخبار «رایات سود» 335
- کتابنامه 349
محمد درافتاد و یکی از سردارانش سر بریده محمد را از مدینه نزد وی فرستاد، به مطیر بن عبدالله گفت: «آیا شهادت نمی دهی که محمد با من بیعت کرد؟». و چون مطیر به وی گفت: «به خدا سوگند شهادت می دهم که تو به من گفتی محمد بهترین فرد بنی هاشم است و تو با او بیعت کرده ای»؛ منصور گفت: «ای زنا زاده»! و دستور داد در چشمان وی میخ کوفتند و دیگر سخنی نگفت!(1)
فرد دیگری از خاندان بنی هاشم که آل عباس - و از آن جمله سفاح و منصور - در اوایل دوران تحرک خویش به زیر بیرق وی درآمدند، عبدالله بن معاویه بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب بود. عبدالله نیز که در سال 127 ق یعنی پس از قتل یحیی بن زید و دو سال پیش از قیام ابومسلم خراسانی دست به قیام زده و مردم را به الرضا من آل محمد صلی الله علیه و آله می خواند . در مبادی قیام بنی عباس به دست ابومسلم حبس و سپس مسموم یا مقتول گشت. (2)
در همین زمینه قابل ذکر است که ابوسلمه خلال - رکن سیاسی نهضت عباسی، و اولین وزیر (مقتول) خلفای بنی عباس - در بحبوحه قیام طی نامه ای از امام صادق علیه السلام و عبدالله محض درخواست کرد که رهبری قیام را بپذیرند که البته حضرت - به شرحی که در تواریخ آمده از پذیرش این دعوت مشکوک سرباز زد. ابوسلمه، بعدها بابت نگارش این نامه از سقاح پوزش خواست و چنین عذر آورد که: «به فکر .
1- المحاسن و المساوی، بیهقی، (چاپ صادر، همان) ص 482. نیز به نوشته ابن اثیر (الکامل، دارالصادر، بیروت 1399 ق، 553 / 5 ): زمانی که عثمان بن محمد بن خالد بن زبیر، از یاران محمد نفس زکیه، را پس از قتل نفس زکیه به نزد منصور آوردند، منصور بدو گفت: هان تو با محمد همدست شده و بر من می شوری؟ گفت: من و تو - هردو - با او در مکه بیعت کردیم؛ من به این بیعت وفادار ماندم و تو غدر ورزیدی. منصور بدو دشنام داده و وی را کشت.
2- مقاتل الطالبیین، همان، ص 168، الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، همان، 5/ 372 - 373؛ تاریخ ابن خلدون، همان، 143 / 3 - 144 و 151 - 152. دو مأخذ اخیر، پناهندگی عبدالله بن معاویه به ابومسلم (پس از شکست از بنی امیه) را ناشی از این می دانند که ابو مسلم، کان یدعو الی الرضا من آل محمد .