کرامات الفاطمیه(معجزات فاطمه زهرا(س) بعدازشهادت بضمیمه سوگنامه فاطمه زهرا (س)) صفحه 117

صفحه 117

ببرش به کربلا بگو حسین تنش کنه

نکنه مادر ما داره وصیت میکنه

آخر این روزا منو همش نصیحت میکنه

کربلائی که میگه جای شهیدان منه

اون کجاست که گفتنش قلبم آتیش می زنه

( 16 ) هیجان اشک

خاکها را روی قبر زهرا(علیهاالسلام ) ریخت ، بعد مقداری آب روی قبر ریختند ، دیدند آقا امیرالمؤ منین (ع ) کنار قبر بی بی نشسته ، دیگه آقا طاقت نداره بلند بشه ، آخ بمیرم ! یک وقت دیدند آقا علی (ع ) با چشم گریان و دل محزون و بریان آرام آرام اشک می ریزد .

حزن و اندوه نهانش بهیجان درآمده و قطره های اشکش روی صورت افسرده اش روانه شدند . آقا صورت اشک آلوده را روی قبر بی بی گذاشت ، همه اصحاب محرمانه علی (ع ) و بچه های یتیم و بی مادر مخصوصا امام حسین (ع )

اگرچه شش ساله بود ، آقا دستگاه گیرندگیش قوی است ، حافظه کودک تند و تیز است ، دارند نگاه به لبهای باباشون علی (ع ) می کنند که آقا چه می گوید: یک وقت متوجه شدند که آقا می فرماید:

نَفْسی عَلی زَفَراتِها مَحْبُوسَهٌ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه