کرامات الفاطمیه(معجزات فاطمه زهرا(س) بعدازشهادت بضمیمه سوگنامه فاطمه زهرا (س)) صفحه 39

صفحه 39

ماییم ز جان و دل مشکور تو یا زهرا

ای عالمه دوران ای نادره ایمان

گردیده جهان روشن از نور تو یا زهرا

محبوبه حقی تو مظلومه دهری تو

ما جیره خور خوانت ماءجور تو یا زهرا(37)

( 23 ) ختم

یکی از مدحان خوب و امام زمانی که بنده سالهاست او را می شناسم و هیئتی به نام یابن الحسن ( (ع ) ) و کاروانهایی به سوی جمکران با رفقایش درست کرده برای

من نقل کرد: سه حاجت داشتم که یکی از آنها زیات روی خود امام زمان ( (ع ) ) بود از این رو تصمیم گرفتم چهل شب چهار شنبه به مسجد جمکران بروم و به ساحت مقدسش توسل کنم تا حضرت بذل عنایت فرماید و توجه نماید .

به هر وضعی که بود چهل شب چهار شنبه به مسجد جمکران مشرف شدم ولی متاءسفانه خبری نشد . شب چهار شنبه چهلم تا صبح آنجا ماندم ولی کسی را ندیدم دل شکسته برگشتم . هفته چهل و یکم خبری نشد . هفته چهل و دوم نیز خبری نشد . هفته چهل و سوم نیز خبری نشد . هفته چهل و چهارم بود که خیلی ناراحت و پریشان بودم داخل مسجد شدم خطاب به امام زمان (عجل اللّه فرجه ) عرض کردم : آقا ! شما پسر حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) هستید من پسر کیستم ؟ ! شما درِ خانه خدا آبرو دارید من ندارم اصلا من چه هستم که چنین انتظاری از تو حجّت خدا دارم ای آقا ! ببخشید ، مرا این آخوندها به طمع انداختند که هرکس چهل شب چهار شنبه مسجد جمکران برود امام زمان (ع ) را می بیند این بود که اِسائه ادب کردم و خواستم شما را ببینم حال که لیاقت چنین فیضی را ندارم دیگر نمی آیم .

سوار اتوبوس شدم و به طرف اصفهان برگشتم ، هنوز اذان صبح نشده بود که رانند به پلیس راه اصفهان رسید و خواست دفترچه اش را ساعت بزند که من بیدار شدم و متوجّه شدم که خداوند متعال حاجتم را روا کرده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه