کرامات الفاطمیه(معجزات فاطمه زهرا(س) بعدازشهادت بضمیمه سوگنامه فاطمه زهرا (س)) صفحه 71

صفحه 71

دور زده قرنها به معرفت او

در همه طور و کور ز اوّل و آخر(59)

(36 ) کیفر ناسزا گفتن

اُزری یکی از شعرای متعصب شیعه بود ، یک روز از بازار بغداد می گذشت ، شنید یکی از اهل تسنّن به حضرت زهرا (علیهاالسلام ) ناسزا گفت .

خیلی ناراحت شد . در همانجا خواست او را به کیفر برساند .

با خود گفت : باید این شخص را زجرکُش کرد؛ دنبالش رفت تا آنکه آن شخص به دکانش رسید و درِ مغازه اش را خواست باز کند آقای اُزری لبهایش را در گوش آن شخص گذاشت و گفت : بر پیشوایانت آن سه نفر لعنت .

آن شخص خیلی ناراحت شد . ولی چون دید جناب آقای اُزری خنجری بسته که دمش خونی است ، به خود پیچید و تحمل کرد . اُزری رفت .

و آن شخص تا صبح ناراحت بسر برد .

علی الصباح باز جناب آقای اُزری به درِ مغازه آن شخص آمد و همان کلمات را دوباره گفت ، و تا چهل روز می آمد درِ مغازه و لعن می کرد و می رفت .

آخرالا مر آن شخص رفت به خلیفه شکایت کرد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه