کرامات الفاطمیه(معجزات فاطمه زهرا(س) بعدازشهادت بضمیمه سوگنامه فاطمه زهرا (س)) صفحه 83

صفحه 83

در آن روزهایی که اصفهان بودم در مسجد شیخ بهایی امام جماعت بودم ، یک روز دوستان با هم هماهنگ شدند و گفتند: ما امروز ظهر برای ناهار می خواهیم به منزل شما بیاییم و اسرار زیاد کردند . من خجالت کشیدم بگویم ، نه ، گفتم : اشکالی ندارد ، تشریف بیاورید ، منزل متعلق به امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه ) است و بنده هم یکی از خدمتگزاران آن حضرتم .

نماز تمام شد و آمدم طرف خانه دیدم دوستانم پشت سر من دارند می آیند ، دست کردم توی جیبهایم دیدم خالی است و پولی ندارم ، آمدیم منزل ، آنها را به اتاق بالا راهنمایی کردم ، خودم آمدم نزد خانواده و گفتم : مهمان داریم .

خانواده گفتند: ما چیزی در خانه نداریم ، من خیلی منقلب و ناراحت شدم ، که اَلا ن دوستانم آمده اند و ما

هم چیزی نداریم و جیبهایمان هم خالی است ، خدایا چه کار کنم ؟

یک وقت به خود آمدم و گفتم : امروز باید در خانه بی بی دو عالم زهرای مرضیه (علیهاالسلام ) بروم ، متوسّل شدم به حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) و دو رکعت نماز خواندم و در قنوت نماز گفتم : یا فاطمه الزهرا اغیثینی زهرا جان کمکم کن و آبرویم را حفظ کن .

نمازم که تمام شد ، یک وقت صدای در بلند شد ، بلند شدم رفتم در خانه ، دیدم رئیس شورای محل آمده در خانه و یک زنبیل دستش است . سلام و احوالپرسی کردیم بعد با من دست داد ، من هم دست دادم یک وقت احساس کردم پولی در دست من گذاشت و زنبیل را هم به من داد ، گفتم : اینها چیست : گفت : اینها نذری حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) است . یک روضه حضرت زهرا (علیهاالسلام ) برایمان بخوان بعد خداحافظی کرد و رفت .

نگاه کردم دیدم هزار تومان کف دستم گذاشته ، فوراً رفتم درب مغازه بریانی و ده دست بریان گرفتم ، آمدم خانه و آبرویم حفظ شد . یا زهرا .

تا قبله من خاک کوی زهراست

مرغ دلم در جستجوی زهراست

آب بقا آب وضوی زهراست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه