مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 18

صفحه 18

با غم دوری تو سوخته و ساخته ام

اثری از چه بر این سوز و نوا نیست که نیست

نیمه شب وقت مناجات بگویم با خویش

گوئیا قلب تو از بنده رضا نیست که نیست

من گنه کارم و آلوده قبول است قبول

بی محلی ز کریمان که روا نیست که نیست

بی جهت ناز طبیبان نکشم – چون دردم

درد هجر است و به جز وصل دوا نیست که نیست

هرکجا رو زده ام آبرویم را بردند

هیچ کس غیر شما فکر گدا نیست که نیست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه