مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 194

صفحه 194

دختر زدن نداشت؛ از آن کوچه باب شد

باران تمام گشت ولی تازه شعر من

از خاطرات کوچه پر از التهاب شد

یه روز و یه روزگاری، مادرم خیلی جوون بود

یه روز و یه روزگاری، مادرم خیلی جوون بود

مایه فخر ملائک ، تو زمین و آسمون بود

آسمونی ها همیشه، مادرو نشون می دادن

که درخشش نمازش، تا شعاع کهکشون بود

نیمه شبها تو نمازش، دستشو بالا می آورد

تک تک همسایه هارو، یاد می کرد و یادشون بود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه