مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 199

صفحه 199

عمیرست با نگاه شما روضه خوان شدم

عمریست در مصیبت یک کوچه مانده ام

سخت است کوچه گفتن و کاری بزرگ بود

این شعر را همینکه به اینجارسانده ام

آن کوچه ای که دست شمارا حسن گرفت

بی اختیار تاب و توان هم ز من گرفت

مادر بلند شو کمرت درد میکند

میدانم اینکه چشم ترت درد میکند

یک ضربه زد به صورتت مادر نگاه کن

دیوار خونی است، سرت درد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه