مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 207

صفحه 207

او می دود در کوچه با رنگی پریده

من می دوم دنبال او، پای پیاده

من می دوم این کوچه ها را با دلی خون

او می رود پیش پدر خاکی و ساده

آمد به خانه مادرم مثل همیشه

انگار اصلاً اتفاقی رخ نداده

امّا خودم دیدم که مردی راه سد کرد

با مادرم آن بی حیا در کوچه بد کرد

سیلی زد و مادر به روی خاک افتاد

روح پدر با سر به روی خاک افتاد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه