مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 21

صفحه 21

خال لب تو دست به کشتار می زند

با اینکه رو به قبله شدم، دل خوشم هنوز

گاهی سری طبیب به بیمار می زند

شرمنده ام نمرده ام از رنج روضه ها

خیلی بد است کارگر از کار می زند

لعنت به نانجیب مدینه که بی هوا

سیلی به پابه ماه عزادار می زند

چون روز روشن است از امروز کوچه اش

فردا سه ساله را سر بازار می زند

پنجاه سال بعد به اسم سه شعبه ای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه