مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 246

صفحه 246

که مانده زخم عمیقی به دست شانه زنت

چگونه در به رخم باز کرده ای تنها

که غرق خون شده امشب مسیر آمدنت

بگیر پرده ببینم جه آمده به سرت

بلندتر شده این روزها نفس زدنت

تو گریه میکنی و من به سینه میکوبم

برای زخم نگاهت برای زخم تنت

همین که آه میکشی، حیدر خجالت میکشد

همین که آه میکشی، حیدر خجالت میکشد

از این نگاه خسته تا محشر خجالت میکشد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه