مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 299

صفحه 299

فغان کرد آسیای دستی او

فغان کرد آسیای دستی او

که: دشمن زد شرر بر هستی او!

دل ستان می نالید چون رود

که دست او همیشه بر سرم بود!

به مژگاه، فضّه اش یاقوت می سفت

به دل آهسته می نالید و می گفت:

چسان در بر رخ دشمن توان بست؟

که در بر سینه ی او میخکوب ست!

چه کرد ای اهل دل! مسمار با او؟!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه