مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 341

صفحه 341

آن ضربه ای که خورد به بازوی فاطمه

تا روز حشر بر جگر

اگر چه خصم، درِ خانه ریخت بر سر من

اگر چه خصم، درِ خانه ریخت بر سر من

رواست گریه کنید از برای شوهر من

مدینه گریۀ من سخت خسته ات کرده

حلال کن که بوَد روزهای آخر من

خدا گواست مرا می زدند و می لرزید

چو گوشواره که لرزد به گوش، دختر من

ز تازیانه بوَد سخت تر نگاه علی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه