مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 370

صفحه 370

گم شد میان خنده ی مردم صدای تو

در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد

هر کس که بود نیمه شبی در دعای تو

حالا زمان غسل تو فهمیده ام چرا

روی تو را ندید کسی تا شفای تو

تنها نه جای دست کبودی به چهره ات

آتش اثر گذاشته بر چشم های تو

ایام ، سخن ز جان ما می گوید

ایام ، سخن ز جان ما می گوید

نوروز هم از زبان ما می گوید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه