مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 381

صفحه 381

بازویش گشت کبود از اثر ضرب غلاف

تا گه غسل، مرا آگه از این راز نکرد

سیلی از دست عدو خورد مرا تا دم مرگ

واقف از سوز دل و زردی رخسار نکرد

آخر این غم مرا می کشد ای مرگ بیا

که ز من خواهشی آن یار وفادار نکرد

بشنو ای شاعر ژولیده تو یک بار دگر

یار من رفت و

دست دشمن یار تنهای مرا از من گرفت

دست دشمن یار تنهای مرا از من گرفت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه