مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 443

صفحه 443

در همین آغاز غسلت از نفس افتاده ام

مثل یک باغ بنفشه رنگ و رو برگشته ای

آب می ریزم ولی خون می چکد از پهلویت

با علی هرگز نگفتی از چه مضطر گشته ای

زخمهایت شرح یک لحظه به پشت در که نیست

گوییا از غزوه ی بدر و احد برگشته ای

زخمهایت از نود زخم تن من بدتر است

تازه با یک زخم خود با من برابر گشته ای

ای ودیعه رفتی از دستم خجالت میکشم

اینچنین مهمان چشمان پیمبر گشته ای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه