مجموعه اشعار فاطمیه 94 صفحه 46

صفحه 46

تو اشک خجلت عباس را در علقمه دیدی

تو از آن کشتۀ بی چشم و دست و سر خبر

باریم به دنبال سرت اشک بصر را

باریم به دنبال سرت اشک بصر را

چون کودک آواره که گم کرده پدر را

یک عمر بگو از تن ما جان بستانند

یک لحظه نگیرند ولی خونِ جگر را

هر شب ز فراق تو فشاندیم ستاره

شستیم ز خونِ جگر خویش، سحر را

جان در خبر صبح ظهورت به کف ماست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه