نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 433

صفحه 433

راه توقّف کرده و سینه زنی نمودیم (1) بی اختیار چشمم افتاد به ساختمان بلندی که در طبقه چهارم ، از لای پرده های نیمه کشیدۀ آن ، زن و مردی با لباس خواب دیده می شدند، و معلوم بود تازه بیدار شده اند ، ولی چیزی نگذشت که هر دوی آنها روی بام ساختمان رفتند ، و عزاداران را تماشا می کردند، و چند لحظه بعد ، آن مرد پائین آمد و در جمع عزاداران به سینه زنیِ همراه با اشک جاری پرداخت ، و همسر او نیز در بالای بام به عزاداری مشغول بود .

و هم چنین در منزل آیه الله تقوی ، در موقع روضه خواندن و عزاداری ، جوان بسیار درشت هیکل و خَشِنی را دیدم ، که در ابتداء به نظرم رسید ، برای استهزاء و مسخره و اهانت آمده است ، ولی برخلاف تصوّر من ، دیدم که تا آخر مجلس ایستاده بود و اشک می ریخت ، و بازوهایش از شدّت گریه و احساسات می لرزید ، که حالت او مرا نیز منقلب کرد، در حالی که اگر او را در غیر این صحنه می دیدم خیال می کردم ، ضد دین و مذهب و دشمن روحانیّت است .

4-از نکته های جالب کاروان عزاداری این بود که نه اسم داشت ، و نه بلندگو

یکی از فضلاء أرزشمند غیر ایرانی ، و دلباختۀ حضرت زهراء سلام الله علیها ( که سالها است در ایران اقامت دارد، و مسافرت های زیادی داشته ، و با صحنه های تلخ و شیرین و گوناگونی روبرو گشته ) احساسات درونی خود را با مشاهدات عینیِ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه